Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-05-04@04:33:17 GMT

جهان برای همه

تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۹۵۸۵۱

جهان برای همه

سه تحول مهم ژئوپلتیک و زنجیره وار منجر به تقویت مفهوم «جهان برای همه» شده است. نخست، تضعیف معادله غرب که با خروج نیروهای نظامی آمریکا از منطقه غرب آسیا و واگذاری میدان سیاست و امنیت به قدرت های منطقه ای برای نخستین بار بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق می افتد. خلا حضور فعال قدرت های بزرگ همزمان میدان های رقابت و همکاری را برای کنشگران منطقه ای فراهم می کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما این کنش گران همچون ایران، و عربستان سعودی و ترکیه بنا به مصلحت و منافع بیشتر گرایش به همکاری و متنوع سازی روابط همزمان با دنیای غربی و دنیای غیرغربی دارند. نمونه آن، اتخاذ الگوی جدید سیاست خارجی عربستان سعودی در تقویت همکاری های منطقه ای به ویژه با ایران است.

دوم، جنگ اوکراین که نوعی پلورالیسم در مواجهه با سیاست جهانی ایجاد و مفهوم «جهان غیرغربی» (به اصطلاح غربی ها «جهان جنوب» و از نگاه روس ها «جهان اکثریت») را وارد عرصه روابط بین الملل کرده است. در این جنگ، قدرت های منطقه ای همانند ایران، ترکیه، و عربستان سعودی، هند، برزیل، و .... از انفعال سنتی در مواجهه با مسائل جهانی خارج و نقش های مستقل، متعادل و متناسب با ظرفیت های قدرت ملی خود را دنبال می کنند. آنها از یک سو، مخالف جنگ روسیه در اوکراین هستند و آن را محکوم می کنند، چون اعتقاد به اجرای حقوق بین الملل بطور برابر برای همه ملت ها دارند. از سوی دیگر خواهان پیروزی غرب و ناتو در این منازعه نیستند، چون احساس می کنند معادله غرب در سلطه بر سیاست جهانی بیش از حد جلو رفته است.

سوم، ایفای نقش سیاسی چین در عرصه رقابت های ژئوپلتیک منطقه ای و جهانی است. بر مبنای نظریه سیکل قدرت، گسترش حجم اقتصاد یک کشور نیازمند پشتیبانی از طریق ایفای نقش فعال سیاسی است. چین از فرصت دو تحول ژئوپلتیک فوق استفاده کرده و با ایفای نقش میانجیگرانه در بهبود روابط ایران و سعودی جایگاه جهانی خود را با تقویت روابط با این دو قدرت منطقه ای تحکیم بخشید. کاری که روسیه به دلیل ظرفیت کم اقتصادی قادر به انجام آن نبود. اما بی شک چین از تمامی ظرفیت های موجود خود برای جلوگیری از شکست روسیه در جنگ اوکراین و با ناتو در جهت تامین منافع استراتژیک خود استفاده خواهد کرد. از دیدگاه چین، غرب و ناتو بیش از حد بر سیاست جهانی سلطه دارند. بر همین مبنا، چین با ارائه الگوی «ابتکار امنیت جهانی»، رویکرد سیاست خارجی خود را متمرکز بر ادغام فعالیت های اقتصادی و نقش های ژئوپلتیک با هدف ایجاد تعادل در سیاست جهانی از طریق مشارکت فعال با دنیای غیرغربی و قدرت های منطقه ای کرده است.

بر این مبنا، اکنون با دو جهان روبرو هستیم: جهان غربی و جهان غیرغربی که همزمان در خط رقابت و همکاری تکنولوژیک و ژئوپلتیک قرار دارند. دراین مواجهه، قدرت های جهانی عمدتا در بلوک های شرق (چین و روسیه) و غرب (آمریکا و سه قدرت اروپایی) خواهان جذب قدرت های منطقه ای در بلوک های خود برای تقویت جایگاه جهانی خود هستند. در روند جذب حمایت قدرت های منطقه ای جالب اینکه، معادله غرب همانند دوران جنگ سرد در پی تقویت ائتلاف های سیاسی-نظامی برای حفظ سلطه سنتی خود بر سیاست منطقه ای و جهانی و در مقابل معادله شرق در پی تقویت ائتلاف های توسعه ای و اقتصادی برای تضعیف مهمترین ابزارهای سلطه معادله غرب در نظام جهانی یعنی جنگ، تحریم و مکانیسم مالی (سلطه دلار در تبادلات تجاری) است.

به واقع، گذار به نظم نوین خود حاصل افزایش توان و ظرفیت های سیاسی-اقتصادی و نظامی قدرت های نوظهور منطقه ای و جهانی غیرغربی از یک سو و نارسائی های معادله غرب در مدیریت سیاست جهانی از سوی دیگر است. دستیابی قدرت های نوظهور به تکنولوژی های مستقل و قدرت بازدارندگی و ادغام آنها با عنصر جغرافیا، یک برتری نسبی در ایجاد زنجیره منطقه ای انتقال کالاها و بهره برداری از عنصر ژئوپلتیک برای تولید ثروت و امنیت در محیط منطقه ای آنها فراهم کرده است. به عنوان نمونه، ترکیب و ادغام کریدورهای جدید شمالی-جنوبی (روسیه، آذربایجان-ایران-هند) و شرقی-غربی (جاده جدید ابریشم چینی) یک تحول برجسته توسعه ای و ژئو استراتژیک در شکل گیری یک محور ژئوپلتیک آسیایی در خارج از جهان غربی است. با کنترل و تقویت «زنجیره انتقال منطقه ای کالاها»، این محور قادر است منطقه بسته سرزمینی اورآسیا را به مناطق جنوبی خلیج فارس و اقیانوس هند و در حاشیه آنها به مناطق شرق و غرب مدیترانه (شامات و شمال آفریقا به ترتیب) متصل کند. بنظر نظریه های سنتی ژئوپلتیک در روابط بین الملل، همچون تسلط بر «هارتلند» (یعنی همین مناطق اوراسیا و حاشیه های آن) مساوی است با تسلط بر جهان، در هندسه معادلات جهانی جان دوباره ای می گیرند.

همزمان نارسائی های غرب در مدیریت سیاست جهانی و منطقه ای نقش برجسته ای در تضعیف موقعیت این بلوک قدرت داشته است. اکنون بحث غالب مفهومی و موضوعی در بسیاری از کنفرانس های بین المللی بر محور چگونگی مواجهه با جهانی زدایی و غرب زدایی است. سازه فکری غرب سعی در القای این بحث دارد که ایدئولوژی لیبرال-دمکراسی غربی در ماهیت انعطاف پذیر است و همچون گذشته راهی برای سازگاری، حفظ و برتری جایگاه خود در سیاست جهانی پیدا می کند. به عنوان نمونه، غرب با طرح جریان «استعمار زدایی» در دهه 1960 و 1970 در مسیر یکدست کردن جهان بر آمد، چون باور عمومی این بود که نیروهای ملی برآمده از خیزش‌های ملی و مردمی‌ در نهایت به سمت غرب گرایش می یابند. از این طریق غرب تلاش کرد تا تضادهای موجود در مارکسیست و نظام کمونیسم را به سود خود رقم بزند. در این روند غرب موفق شد تا با بهره برداری از نارسائیهای سیاسی و اقتصادی نظام سوسیالیستی شوروی در جنگ سرد پیروز شود و به اصطلاح «جهانی شدن لیبرال-دمکراسی» را به جریان بیاندازد و بر سیاست جهانی سلطه مطلق یابد.

اما برخلاف سازه فکری و غالب غربی، جهانی شدن منجر به تولید ثروت و افزایش امنیت بطور برابر برای همه نشد. به جای آن منجر به رشد ملی گرایی و اتکا به خود و بی اعتمادی فزاینده به اصول و اهداف غرب درجهان غیرغربی شد. به واقع، استفاده بیش از حد معادله غرب از ابزارهای جنگ و تحریم به ویژه توسط آمریکایی ها، استانداردهای دوگانه در مدیریت مسائل جهانی، و مهمتر از همه نفی هدفمند چندجانبه گرایی در مدیریت سیاست جهانی، همگی منجر به شورش سیاسی دنیای غیر غربی علیه دنیای غربی شده است. تبعیض هسته ای و حقوق بشری به نفع اسرائیل و به بهای منافع ایرانی ها و فلسطینی ها فقط دو نمونه استاندارد دوگانه غرب هستند. تحریم روسیه بدون مشورت با جهان غیرغربی، امنیت غذایی، امنیت انرژی، امنیت هسته ای، امنیت زیست محیطی و بطور کلی امنیت بشری را در جهان به خطر انداخته است.

نظم نوین خواهان روابط متعادل در عرصه های سیاسی و اقتصادی در یک جهان برابر یا به عبارتی متکی بر مفهوم «جهان برای همه» است. این نظم الزاما ضد غربی نیست، اتفاقا جهان غیرغربی به روابط متوازن با معادله غرب برای ایجاد تعادل در روابط با شرق به لحاظ توسعه ای و اقتصادی و همزمان نشانه ای از منزوی نبودن نیاز دارد. اما این واقعیت را نباید نادیده گرفت که دنیای غیر غربی از نارسائی های غرب در هدایت سیاست های منطقه ای و جهانی به ستوه آمده و خواهان ایفای سهم خود در معادلات تولید ثروت و امنیت در جهان است. بی شک، در منازعه میان قدرت های بزرگ، قدرت های منطقه ای محل تنفسی پیدا می کنند تا ضمن ابراز وجود و ایفای نقش در سیاست جهانی و محیط ژئوپلتیک خود، به همکاری ها و تعاملات خود سروسامان جدی تری بدهند. به این لحاظ، معادله غرب یا شرق برای حفظ و تقویت جایگاه خود در سیاست جهانی باید تن به مشارکت و همکاری با قدرت های منطقه ای بدهند و بالاتر از همه فلسفه سیاسی و مفهومی خود از حکمرانی بین المللی را به سمت «جهان برای همه» سوق دهند.

* استاد روابط بین الملل

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1797645

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: کیهان برزگر پیمان های بین المللی ژئوپلیتیک قدرت های منطقه ای منطقه ای و جهانی سیاست جهانی جهان برای همه معادله غرب بین الملل ایفای نقش بر سیاست

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۹۵۸۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پیش‌بینی رشد اقتصادی جهان در سال ۲۰۲۴

طبق پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول، رشد اقتصادی جهان در سال ۲۰۲۴ از قاره آسیا حاصل می‌شود.

به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، اقتصادهای جهانی پس از هر رکود اغلب قوی‌تر از همیشه به شرایط پیش از رکود باز می‌گردند، مگر این‌که در مسیر خود با موانع جدیدی برخورد کنند. اقتصاد جهانی پیش از شیوع کووید -۱۹ در مسیر سریع‌ترین بهبود پس از رکود اقتصادی از زمان جنگ جهانی دوم قرار داشت. این بیماری همه‌گیر کسب‌وکارها را تعطیل، سفرها را متوقف و زنجیره‌های تأمین را مختل کرد.

پس از کرونا کشورها و مناطق متعددی فرآیند بهبود اقتصادی را آغاز کردند، با این حال درگیری میان روسیه و اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ شرایط را تغییر داد و کمتر از دو ماه بعد، صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی چشم‌انداز اقتصاد جهانی قبلی خود را ۱.۳ درصد کاهش داد و به ۳.۶ درصد برای سال جاری و سال‌های بعد رساند. اعداد واقعی حاکی از رشدی حتی کمتر از تخمین‌ها بود و در سال ۲۰۲۲ به ۳.۴ درصد و در سال ۲۰۲۳ به ۳.۲ درصد رسید.

اقتصاد جهان پیش از شرایط اوکراین نیز همچنان با تأثیرات همه‌گیری، تورم شتاب‌زده، قرنطینه‌های طولانی‌مدت، اختلال در زنجیره‌های تأمین جهانی، افزایش چندپارگی ژئوپلیتیکی، تأثیرات تغییرات آب‌وهوایی و مواردی از این قبیل دست‌وپنجه نرم می‌کرد، با این حال در حالی که تأثیر هر یک از این مؤلفه‌ها در طول زمان شاهد نوسان بود، دستورالعمل رشد اقتصادی کند تا حد زیادی ثابت ماند.

آسیا، مرکز رشد اقتصادی جهان در سال ۲۰۲۴

هر چند گمان می‌شود که رشد منفی و آهسته اقتصادی بیشتر بر کوچک‌ترین و شکننده‌ترین کشورهای جهان تأثیر می‌گذارند، واقعیت در اغلب موارد برعکس است و نه‌تنها بسیاری از کشورهای نوظهور کوچک در میان اقتصادهای با رشد سریع در جهان، بلکه در میان کشورهایی قرار دارند که در سال‌های اخیر توسعه آهسته یا نزدیک به صفر را تجربه کرده‌اند.

طبق پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول، تقریباً ۶۰ درصد از رشد اقتصادی جهان در سال ۲۰۲۴ از قاره آسیا حاصل می‌شود و پیش‌بینی می‌شود کشورهایی مانند مالزی و چین بیش از چهار درصد، اندونزی، بنگلادش و ویتنام حدود پنج درصد یا بیشتر و فیلیپین، مغولستان و هند بیش از ۶ درصد رشد کنند. این اقتصادها دقیقاً به این دلیل رشد خواهند کرد که در مقایسه با کشورهای بالغ و توسعه‌یافته جمعیتی جوان‌تر و فضای بیشتری برای رشد دادند، زیرساخت‌های خود را بهبود می‌بخشند، سرمایه‌گذاری‌های جدید می‌کنند.

با این وجود سایر بازارهای نوظهور و مرزی، به‌ویژه آن‌هایی که هنوز بار سنگین هزینه‌های غذا و سوخت را متحمل می‌شوند، وضعیت بسیار بدتری خواهند داشت و چالش‌های بحران چندوجهی کنونی برای آن‌ها شدیدتر است. این چالش‌ها شامل افزایش فشار مالی، سقوط تقاضای داخلی و خارجی و بی‌ثباتی سیاسی است. این کشورها در حال حاضر نیز در حال تحمل یک رکود عمیق و طولانی‌مدت هستند که پتانسیل متوقف یا معکوس کردن تمام دستاوردهای به‌دست‌آمده آن‌ها در دهه‌های گذشته را دارد.

بنابراین کووید -۱۹ باعث اولین افزایش فقر جهانی در بیش از دو دهه اخیر شد و افزایش تورم و اثرات درگیری در اوکراین شرایط را سخت‌تر کرد. جنگ رژیم اسرائیل و غزه نیز در وهله کنونی رشد و سرمایه‌گذاری را در کل منطقه کاهش داده است. به این ترتیب در حالی که اوکراین پس از سقوط تقریباً ۳۰ درصدی اقتصاد در سال ۲۰۲۲، بازگشتی متوسط را تجربه کرده است، وضعیت مالی و سیاسی در کشورهای کرانه باختری و غزه، همچنین کشورهای درگیر با خشونت و درگیری مانند سوریه، اریتره و افغانستان به‌حدی نامطمئن است که صندوق بین‌المللی پول آن‌ها را به‌طور کامل از پیش‌بینی‌های اقتصادی خود حذف کرده است.

کد خبر 750243

دیگر خبرها

  • اتفاقات دانشگاه‌های آمریکا نشانه بیداری جهانی است
  • پلورالیسم چه نگاهی به سیاست بین‌الملل دارد؟
  • پیش‌بینی رشد اقتصادی جهان در سال ۲۰۲۴
  • چرا ایران هسته ای برای منطقه و جهان امنیت‌زا است؟
  • چرا ایران دارای سلاح هسته‌ ای برای منطقه و جهان امنیت‌زا است؟
  • دروغ اجباری؛ سیاست رسانه‌های مدعی آزادی
  • تظاهرات در دانشگاه‌های آمریکا به چه معناست؟
  • «وعده صادق» ایران را به عنوان یک قدرت جهانی معرفی کرد
  • اندیشمندان دنیا به تغییر ساختار قدرت در جهان اتفاق‌نظر دارند
  • الگوی مهاجرت دانشمندان در جهان چیست؟ / فاصله جغرافیایی کم‌تر؛ احتمال انتقال دانش بیشتر